امیر طاهری نویسنده و تحلیلگر برجسته، در مقاله ای در نشریه «الشرق الاوسط» و با سرفصل، «ایران تلاش میکند تا درگیری با آمریکا را تعدیل کند»، بیان میکند که «ساقط کردن پهپاد آمریکایی در روز چهارشنبه، الهام بخش بسیاری از سرخط خبر ها شده، با این عنوان که تنش جدید میان آمریکا و ایران میتواند موجب گذار از مرحله جنگ سرد به جنگ نظامی شود. با این حال، برخی از تحلیلگران بر این باورند که این حادثه دقیقا برای پیشگیری از چنین حادثه ای طراحی شده است. اما چگونه؟»
آقای طاهری در ادامه ضمن اشاره به این موضوع که با تاثیر گذاری روز افزون تحریم هایی که اوباما معمار آنها بود و ترامپ آنها را عملیاتی کرد، جمهوری اسلامی درک کرده که دیگر نمیتواند که به تحریم ها بی اعتنا باشد و مجبور به پاسخگویی است.
در ادامه نویسنده، بیان میکند که جمهوری اسلامی ۳ راه بیشتر ندارد
اول اینکه کاری نکند. که این مسئله برای رژیمی که ادعای داشتن قدرت نه تنها برای دفاع از خود بلکه برای به چالش کشیدن هر نیروی دیگری در خاورمیانه را دارد، هیچ کاری نکردن بدترین پیامی است که میتواند به مخالفان داخلی خود بدهد. این کار مخالفان را تشویق میکند تا با تکیه بر تبلیغات بر محور مشکلات اقتصادی برای انتخابات سال آینده خیز بردارند.
دوم اینکه در آتش جنگی بدمد که خود جمهوری اسلامی میداند که برنده آن نخواهد بود.
اما به نظر میرسد که رهبران جمهوری اسلامی، گزینه سوم را انتخاب کرده اند که همانا انجام اقدامات خبرساز است که از یک سو روحیه طرفداران رژیم را بالا میبرد و از سوی دیگر بهانه برای اقدامات نظامی و تلافی جویانه به دست به قول خودشان شیطان بزرگ نمیدهد.
در ادامه آقای طاهری توضیح میدهد که حملات به نفت کش ها، حمله حوثی ها به خطوط نفتی عربستان و اخیرا حمله به پهپاد آمریکایی، در چهارچوب همین تصمیم جمهوری اسلامی است که همه اینها چهار ویژگی مشترک دارند.
اول اینکه همه این حمله ها دور از ایران اتفاق افتاده اند اما نه چندان دور از تنگه هرمز، که جمهوری اسلامی به آن به عنوان یکی از آخرین کارت هایش برای بازی نگاه میکند.
دوم این که تمام این عملیات ها قابل انکار کردن توسط عاملانش است.
سوم اما اینکه همه این حملات با دقت برنامه ریزی شده اند تا از تلفات جانی و یا آسیب جدی جلوگیری شود.
و در نهایت ویژگی چهارم حملات نشان میدهد که جمهوری اسلامی میخواهد این پیام را ارسال کند که با وجود حضور آمریکا در منطقه، در یک محیط نسبتا وسیع ژئوپولتیک از عمان و عربستان سعودی تا امارات متحده عربی و عراق میتواند عملیات کند.
در پایان، این مقاله میافزاید، سؤالی که باقی میماند این است که جمهوری اسلامی توقع به دست آوردن چه بازخوردی از این اقداماتش دارد؟
در نهایت آقای طاهری مینویسد، اولین نتیجه میتواند این باشد که این اقدامات منجر به بسیج کردن دیدگاه های بین المللی علیه «خطرات یک جنگ جدید در خاورمیانه» با امید به فشار بر دولت ترامپ که دیگر نتواند حلقه تحریم ها را محکم تر کند. این استراتژی میتواند تا بهار آینده و پیش از انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا دوام بیاورد، زیرا که به نفع پرزیدنت ترامپ است که بدون داشتن مسولیت جنگی، پای به عرصه انتخابات بگذارد.
گزینه بعدی ایجاد مشکل برای انتخاب مجدد پرزیدنت ترامپ با کوبیدن بر تبل جنگ و تبلیغ این موضوع که شخص ترامپ انسان صلح جویی است اما توسط جنگ طلبانی مانند جان بولتون و مایک پمپئو محاصره شده است.
این مقاله در پایان مینویسد که دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی در تلاش است تا بتواند کاری کند که پرزیدنت ترامپ بولتون و پومپئو را از خود دور کند و یا آنها را از کار برکنار کند، در اینصورت ملاها این پیروزی جزئی را جشن خواهند گرفت و منتظر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا میمانند.