مجید محمدی ، با انتشار مقاله ای در سامانه خبری ایندیپندنت فارسی نوشت: آتشسوزیهای مکرر در صنایع، تاسیسات و منابع طبیعی، انفجار در تاسیسات نظامی و صنعتی، خزانه نسبتا خالی از ارز ، محدود شدن روابط اقتصادی ایران به چند کشور معدود، اعتصابات گسترده در صنایع کلیدی و زیر بنایی، چندگانگی و ناکارآمدی در مواجهه با همهگیری کرونا و فقر و فاقه و بیکاری شایع در میان جوانان کشور، حکومت را به شدت از آینده خود نگران ساخته است.
مجید محمدی جامعهشناس ایرانی-آمریکایی است. او دکترای جامعهشناسی خود را از دانشگاه استونی بروک در سال ۲۰۰۶ دریافت کردهاست
این جامعه شناس نوشته است: موج تازه ربایش مخالفان در کشورهای همسایه (اخرین آنها جمشید شارمهد)، ترور مخالفان در آسیا و اروپا ، احکام اعدام برای معترضان آبان ۹۸ و دی ماه ۹۶ و دستگیری افراد دانشگاهی، رسانهای و فرهنگی و اجتماعی (مثل مدیران یک خیریه و یک استاد حقوق بشر در تهران)، حکایت از ترس شدید حکومت از بروز اعتراضات گسترده دارد. به نظر میآید که همه ۱۶ نهاد امنیتی و اطلاعاتی رژیم اسلامی ایران برای ارعابافکنی در میان مخالفان و منتقدان بسیج شدهاند.
محمدی در ادامه نوشته است: نحوه پوشش رفتار حکومت در این زمینه نیز احساس عاجل بودن خطر در میان مقامات را گواهی میدهد. در دهه شصت و هفتاد، گاه هفتهها و ماهها از دستگیری فردی میگذشت و خبر آن منتشر نمیشد؛ اما پس از چند ساعت از ربودن و انتقال روحالله زم به تهران، مصاحبه وی با تریبون نهادهای امنیتی (تلویزیون دولتی) پخش میشود. مشخص است که مقامات بالاتر حکومت به نهادهای امنیتی و تبلیغاتی دستور دادهاند که در این شرایط، با سرعت هرچه بیشتر عمل کنند و قدرت و ظرفیت سرکوب خود را به رخ بکشند.
او نوشته است: وضعیت ذهنی مقامات تصمیمگیر نظام بسیار مشابه با دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد است که حکومت از ترس سقوط، دست به ترورهای گسترده در داخل و خارج، کشتار هزاران زندانی سیاسی در زندانها، زندانی کردن مسیحیان، یهودیان و بهاییان و قطعه قطعه کردن کشیشها میپرداخت.
محمدی نوشته که خروج ترامپ از برجام و سقوط برنامه اصلاحطلبی در نیمه دوم دهه ۱۳۹۰، حکومت اسلام گرا را از دو لوله تغذیه حیاتیاش محروم ساخته است.
حکومت حتی در پنج گامی که در برابر سقوط برجام برداشت، اقدامی انجام نداد که دولتهای غربی از آن احساس بازگشت کامل به قبل از برجام داشته باشند.
این جامعه شناس ایرانی نوشته است : امروز مقامات حکومت اسلامی ایران بیش از پیش باور دارند که اگر به برنامه اتمی خود سرعت بخشید، اسرائیل تاسیسات آن را بمباران و نابود خواهد کرد.
اسرائیل با هواپیماهای اف-۳۵ رادارگریز (رعد ۲) این ظرفیت را دارد که بدون هیچ گونه خطری این تاسیسات را بمباران کند. اسرائیل با تلاش گستردهای که حکومت اسلامی ایران برای حضور نظامی در سوریه دارد، از هیچ فرصتی برای حمله به برنامه اتمی رژیم اسلامی ایران دریغ نخواهد کرد.
علی خامنهای و سپاهیان وی امروز از تسخیر مجلس به دست نیروهای «انقلابی» خشنودند، اما آنقدر خام نیستند که محروم شدن از امید به اصلاح را متوجه نباشند.
جریان اصلاحطلبی فقط در داخل کشور به خواب قیلوله برای «امید و تدبیر» دامن نمیزد، بلکه موتور محرک لابی حکومت اسلامی ایران در اروپا و امریکا بود (به فهرست هیئت امنای نایاک نگاه کنید).
با به حاشیه رفتن این جریان که به نادرستی «میانهرو» معرفی میشد، لابی حکومت اسلامی ایران بخش قابل توجهی از روایاتش را، بالاخص برای ایرانیان مقیم خارج، بیحاصل خواهد دید.
او در ادامه نوشته است : نفوذ حکومت اسلامی ایران در سوریه، عراق، لبنان و یمن، در یک سال گذشته رو به افول بوده است. کاهش قدرت پولپاشی حکومت به دلیل تحریمهای ترامپ، مشکلات اقتصادی حاد در این کشورها و عزم جزم اسرائیل برای پیشگیری از شکلگیری حزباللههای تازه در منطقه، این افول را دامن زده است.
پایگاههای سپاه قدس در سوریه مدام مورد حمله اسرائیل واقع میشوند. دولت عراق کمکم دارد متوجه میشود که همه تخممرغهایش را نباید در سبد نظام اسلامی ایران قرار دهد. در لبنان نیز حزبالله دارد از جریان محبوب، به قدرت سرکوب معترضان به وضعیت فلاکتبار اقتصادی تحول مییابد. تنش سیاسی در لبنان به مناطق شیعهنشین نیز سرایت کرده است.
مقامات امنیتی و اطلاعاتی رژیم میدانند که روحالله زم، مدیر آمدنیوز، یا جمشید شارمهد، مدیر گروه تندر، نمیتوانند رهبر انقلاب آینده باشند و حتی بخشی از مخالفان رژیم، منتقد برخی ایدهها و کنشهای آنها هستند.
هدف قرار دادن اینگونه افراد، برای ترساندن کسانی است که آماده قیام در داخل کشور هستند و منتظر فرصتی هستند که با هزینه کمتر چنین کاری را انجام دهند.
محمدی می گوید: مقامات امنیتی و نظامی متوجه این موضوع شدهاند که دیگر ترور مخالفان در خارج کشور بهتنهایی کافی نیست (آنها هیچ سناریو و برنامه سرکوبی را کنار نگذاشتهاند) و به همین دلیل، یک «ضمیمه» جنگ نرم نیز برای پروژههایشان تعریف کردهاند و به ربایش اینگونه افراد دست میزنند؛ اما به دلیل آنکه این ضمیمه بهطور کامل توسط خود دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی نوشته و اجرا میشود، دیگر تأثیر زیادی در افکار عمومی نخواهد داشت.
او گفته است که امروز بعید است کسی در ایران باور کند که افراد ربودهشده در مصاحبههای تلویزیونی دارند «خودِ تحولیافته»شان را عرضه میکنند. ربودن افراد در کشورهای همسایه و باجدهی به اردوغان یا سیاستمداران عراقی برای همکاری در باز گذاشتن دست اسلامگرایانی که با حکومت اسلامی ایران همکاری دارند، نه نشانه قدرت و تسلط اطلاعاتی، بلکه نشانه استیصال است.
حکومت اسلامی ایران بعد از چهار دهه ادعای مدیریت جهانی، به آدمربایی رو کرده است. آدمربایی توسط گروههای مافیایی، معمولاً اولین گزینههای اینگونه تشکیلات نبوده است.
نوشته یک جامعه شناس ایرانی- آمریکایی می گوید: حاکمان حکومت اسلامی ایران خود را در وضعیت قرمز امنیتی میبینند اولین بار در رادیو پیام اسرائیل. پدیدار شد.
