در قرون وسطا دین مسیحی اهمیتی فراوان یافت چنان که پادشاهان و شهریاران در ادارۀ امور کشور به رهنمودها و توصیههای کلیسا گوش فرامیدادند. و چون در مسیحیت مفهوم «نجات» یا رستگاری از راه «بازخریدن گناهان» بسیار اهمیت دارد، کلیسا چندان رغبتی به مجازات اعدام نداشت و اصلاً «عدالتِ انسانی» را غیرطبیعی و مغایر با «حقوق الاهی» میدانست. در نتیجه، در بعضی از سرزمینهای مسیحی فرمانراوایان حکم اعدام را با گرفتن «خونبها» جایگزین کردند. اما روشناندیشان قرن ۱۸ چون جایگاه انسان را در جامعه نه از روی قانون الاهی بلکه برپایۀ «قرارداد اجتماعی» تعیین کردند، مجازات اعدام را برای تعادل جامعه لازم شمردند.
