
حدود پانزده سال از خروج کامل اسرائیل از نوار غزه می گذرد، ولی این سرزمین همچنان به صورت یک مشکل امنیتی لاینحل برای اسرائیل باقی مانده است. اسرائیل به این امید و انتظار از غزه بیرون آمد که فلسطینیان در آن سرزمین، سرنوشت خویش را به دست گیرند و به رفاه و نیک بختی برسند و با همسایگان اسرائیلی خود در صلح و صفا زیست کنند. ولی این امید خیلی زود نقش بر آب شد و نه تنها آن همزیستی مسالمت آمیر مورد انتظار تامین نگردید، بلکه غزه به یک کانون ترور مبدل گردیده که حکومت اسلامی ایران در آن نقش گسترده ای ایفا می کند.
این پرسش که چگونه می توان با بحران امنیتی در غزه رویارویی کرد، همیشه دولت های اسرائیل را به خود مشغول داشته و مورد بحث و جدل بوده است. در طول سال ها، همیشه احزاب اپوزیسیون، دولت های وقت را متهم ساخته اند که در برابر مشکل غزه کوتاه آمده و قاطعیت لازم را نشان نداده اند. ولی همان افراد اپوزیسیون، وقتی پس از انتخابات به قدرت رسیدند و دولت جدید را برپا کردند، خودشان هم راه شکیبایی و خویشتن داری را در پیش گرفتند و کوشیدند از رویارویی جنگی دوری جویند.
یک نمونه آن می تواند نفتالی بنت وزیر دفاع کنونی باشد که پیش از انتصاب به این سمت، یعنی تا کمتر از چهار ماه پیش، مرتبا می گفت که باید به غزه لشکرکشی کرد و ریشه ترور را خشک کرد و سرکردگان آن ها را نابود ساخت.
این را آقای بنت تا چهار ماه پیش می گفت. ولی اکنون که بحران جنگی به حدی رسیده که در ظرف یک ماه صدها موشک و راکت از غزه به سوی اسرائیل شلیک می شود و زندگی شهروندان به کلی مختل شده، بنت نیز راه شکیبایی در پیش گرفته و حمله جنگی به غزه را توصیه نمی کند.
در مقابل، حزب اصلی اپوزیسیون امروزی، یعنی جبهه حزبی آبی و سفید دولت نتانیاهو را به بزدلی و ندانم کاری متهم می سازد و خواهان اتخاذ سیاست قاطع تری برای پایان بخشیدن به نبود امنیتی شهروندی در آبادی های پیرامونی غزه می باشد. ولی طرفداران لیکود و حامیان نتانیاهو یادآوری می کنند که سه تن از رهبران آبی و سفید، خودشان روسای ستاد کل ارتش و از فرماندهان عمده آن، در هنگام بحران جنگی با غزه بوده اند – پس، چرا آن ها کاری نکردند.
رهبران آبی و سفید در پاسخ می گویند که ارتش و امیران آن، اجرا کنندگان سیاست ها و تصمیمات دولت هستند و خود، تعیین سیاست نمی کنند. بنابراین، اگر ایرادی وارد است، باید آن را متوجه شخص نتانیاهو ساخت که در آن دوران نخست وزیر بود و تعیین کننده سیاست های دولت محسوب می شد.
در حال حاضر، با توجه به آن که تنها شش روز به انتخابات پارلمانی باقی مانده، پرسش آن است که چه شیوه ای باید در برابر حملات موشکی گسترده جهاد اسلامی که دست پرورده حکومت ایران است، در پیش گرفت. برخی تحلیلگران بر این باورند که اگر ارتش به دستور نتانیاهو وارد عملیات گسترده جنگی در غزه بشود، او را به یک اقدام انتخاباتی متهم خواهند ساخت و ممکن است به احتمال پیروزی او در انتخابات پیش رو آسیب برسد. از سوی دیگر، وضع موجود بهانه ای به دست رقبای نتانیاهو می دهد که او را به بی کفایتی و ندانم کاری در برابر سازمان های ترور فلسطینی در غزه متهم سازند.
در دو سال اخیر سیاست دولت اسرائیل آن بوده که در تامین رفاه فلسطینیان در غزه، در سطحی بکوشد که موجب تقویت سازمان های ترور نشود. ولی یکی از خواسته های سازمان ها، برداشتن محاصره دریایی و زمینی عله غزه است که از جانب دولت مصر نیز علیه فلسطینیان غزه، به خوبی رعایت می شود.
اکنون گفته می شود که اسرائیل با سازمان جهاد اسلامی، تحت الحمایه رژیم ایران، به یک توافق ضمنی رسیده که متقابلا، حملات جنگی علیه یکدیگر را متوقف سازند. ولی معلوم نیست که این تفاهم نیز چه مدت دوام خواهد آورد.
